عدم موفقیت در معامله همیشه امکان پذیر است حتی پس از اینکه شما تحقیق خود را در معامله کردهاید، زمان ورود به معامله مناسب را پیدا کرده و استراتژی خود را به طور دقیق اجرا کردهاید.
چیزی که حتی آزاردهنده تر است این است که معامله قرار بوده طبق پیشبینی شما بسته شود اما مشکلی پیش آمده است.
معامله کردن بدون یک برنامه شفاف برای خروج از معامله میتواند خطرناک باشد. بنابراین سوال این است که چه زمانی از معامله خارج شویم و دلایل اینکه معامله گران در این کار سهل انگاری میکنند چیست؟
فرض کنید همه چیز طبق پیشبینی پیش برود و معامله ای باز کردهاید که در حال سودآوری مناسبی است و انتظار دارید که قیمت به زودی به هدف سودآوری شما برسد.
اما زمانی که قیمت به هدف شما میرسد، شما در بستن معامله تعلل کرده و برای سودآوری بیشتر آن را برای مدت بیشتری باز نگه میدارید.
نکته مهم این است که نادیده گرفتن حد و حدودها بسیار خطرناک است چون در هر لحظه ممکن است سودآوری ها و همینطور سرمایه خود را از دست دهید.
طمع یکی از موانع سد راه معامله گران است و همیشه بهتر است که سودآوری هدف گذاری شده خود را کسب کنید تا اینکه همه چیز را در راه امید به سودآوری بیشتر از دست دهید.
این دو سطوح ابزار موثری از مدیریت ریسک محسوب میشود. توقف ضرر یا Stop-Loss برای این طراحی شده است که معامله تا زمانی که به سطح ضرر مشخصی برسد، ادامه پیدا کند.
به طور مشابهی، دستور کسب سود یا Take Profit به معامله گر اجازه میدهد که یک معیار سودآوری تعیین کرده و با رسیدن قیمت به آن، معامله را ببندد و سود خود را دریافت کند.
پیاده سازی این ابزار میتواند به معامله گر کمک کند تا زمان خروج از معامله را درک کند. نقطهای که این سطوح در آن قرار میگیرند به استراتژی شخصی هر معامله گر بستگی دارد.